DelaliBro

Ali Del

DelaliBro

Ali Del

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۹
مرداد
۹۸

 

پیگرد داره قانونی 

هر کی موخل باشه هنرمنده

مگه جرمه هنر واسه نقاشی میکشن حبس

میکشن حبس

ناطقی نداری نوری امیری

شهرته جدیده تیمسار

با خیابون نداره میونه ایی

نماز نی که بشه غذا

با نخوندنش سیر بشن 

ملافه میکشن رو سر 

تا بگن نیستن بی روح

دراز میکشن نخ

گریبان گیره امضاعه دست پرورده

غرامت یا غنیمت

جاکفشی پر شده 

برا اونی که رو ویلچر میشینه که نمیارن سوغاتی کفش

مضربه چهارتایی بازا 

یا جایزه بگیرا

سرو دست میدی تا دست به سرشی

 

 

در بیاری تو سرا سری

مصونی یا ماسون

مصداقه بارزه رییس جمهور

کاپشن مردمی ساده زیستی 

این سرزمین با تقوا بیستی که داره

ساپورت تنگ باجی سینه زن حسین

به ما مربوط نی ولی گرفتی دسته کم

حالا شده دسته کج تو جیبه بنده میریم به سمته کاروان یزید تو روزه محشره

دیگه نداره تقوا برتری تازه مسخره میشی

خرافه پرست

تو رو مد باش مرجعه تقلید میشی

فقط به روز باش

زندگی بگیر تباهی بده

همه رباتیک تعطیله دانشگاه شریف

بالشو جوید از درده زمانه

مظهره پاکیو دست میندازن

میگن بگیر زن با کودوم پول

میگن عاشق باش با کودوم دل

سنگت کردن تراشت دادن

 

 

همون شکلی که اونا میخواستن

آزادی حقوق سازمان بشر ملل متحتد

تو کشوری که بیشترین خونو ریخته

همه تو کفشن تا فلوریدا باشن

مرحوم تختی انقلابی بود یا مهره شاه

بعید می دونم میدونم بعیده 

فقط میدونم بازی کن قشنگه

بده دم به تله

 دمبه تله برا گرکه خماره گوسفند

برده قمارو پوزخنده بی مورد 

کامت میکنن به عبارتی توتون

مارانوس پره 

وانگهی دریا شد انقد ریختی شک 

دریارو شکافتم ولی تو که تمساح بودی 

میخواستی شنبه بیگیری ماهی از دریای خودت

دلارو بزنن بش 

نهنگت بیادو غورتم بده

 باقی باشه دوقورتو نیمش

قاشقه نشسته نباش در محفله فراموشیه ما

 

 

مصیبت وارد نیست

این مسیره آزادی بی اعتراض

ندیدم نظامی حلال وار

سیاسی اخه همینی که هست

خالی از نظمه

هستی رو میگم ای آزادیخواه

این لنگیدن چرخه از ناظمش نیس

دانش آموزای تخصشن

معلماشم که شمشیر خوردن یا سم

حاکما پوشیدن لباسه معلمارو

و تعویض کردن جایگاهه باطلو با حق

شاهد باش کنونه جامعه رو ببین

ایران از چهار ستونش یه آجر مونده

یکی سیر یکی گرسنه

بنداز تفرقه بکن حکومت

به ووفور میبینی 

 

 

اصلاحه اصول یا اصوله اصلاح

حالا بگو بافور تا پرت نشه قافیه

بده وعده منجی

خوسرجاشهرده خورده کمرنگش کن

اونی که تکون خورد زیره بم بود

یعنی هسته اصلی مغزت

 عقل ولی

اعه تقاد بی ثبات 

وقتم طلا نی علمم دوا نی گشنه نون میخواد

 

  • Ali Amini
۲۹
مرداد
۹۸

 

 

نازکا نارنجی پوشن

چون نداشتن پارتیه کلفت

راه نمیده بلف لا حرفاش

تنها قلندر شهر اونه 

بیداره سواره جاروش

شهر تمیز 

ولی آدماش نم پس نمیدن

قرضو 

قسطی میدن به عزارییل جون

به جونش کنن

عاشق استقلال

ولی واسه پیروزی

بر نمیداره قدمی

اون نارنجی پوش

عددیه بعده بی نهایت

نهایت نداره

رهبر یا بالا خدمتیش هر کی باشه

میده وظیفه رو انجام درست

کارمندا بیگیرن لنگ جلوش پهن

بکنن

 لپ کلومو بکشه تو خیابون

 ببینن

 

سینما دردا توش اکران نداره

 

توجه جلب 

پوزه خاک میخورد تو انباری

شده بود فلک 

 

برا آشی که ریخته بود زمین

چون روزه بود

مشتاقه شب

دستاش گرم بود 

ولی کاسه داغ تر

فدای بلدای راه

سوارا که منتظره 

زین به پشت بودن

بودی ولی نباش

سودی برام نداش

اصن چرا دنباله سودیم

مگه آفرینشه ما داشت چه سودی 

براش

 

همین که زمینو رام کرد

به زیره پام

هی می چرخید

هر از گاهی

میدیدم خورشیدو

یا ماه که میده خبر از

پشت ابر

میگه اگه من برم

خورشید میاد

همین روال ادامه داره

اونم قدماشو میکشه

تا صبح زمینارو درو 

میکنه 

اینا کاشته ی دله

 به دستور چشمت

شخمش از دهقونو

فداکار نارنجی میپوشه

برای صلح لخت میشه

سرباز بگو بهش 

 

 

خونه داره دارو هاشو 

نداره پولش

تنشو میزاره لب رو لب جوب

 

تولیده ملی که 

 باشه میشه همین

سارا میره با دارا 

پولو چین میخوره 

انگاری دوختنش

به خیابون

شناسایی میشه

از ساقیش

تا کاسب 

خطی یا محصل 

فکره جیبتن

پر باشی میشه مشتری

یا مسافر تهش گند میزنی به اسم رفیق.

 

 

خستگی پذیر نیست

سستی راه نمیده

گناهاتو بریز تو خیابون

اون میکشه قلم عَف

رو گندایی که زدین

فرقی نداره

پولداری یا فقیر

کوتاهی یا صغیر

شمال شهره میکنی زندگی توش

یا کوچه شوش که میده بو شاش

تو گوشاش میکشه سوت

ناحقایی که میبینه

 

با این وجود

وجودشو داره

رو پا اِ

 

پاکیزگی نشانه ی ایمانه

یعنی تو شهر هست

کلی آدم بی ایمان

که ظاهرن دین دوستن

باطنن یه قلدر دنیا پرست

از چرکای دست میکنن تغذیه

 

اینا دشمنای اصلی نارنجی پوشن

فراری ان از حق

یا دفنش میکنن

زیره خروار ها لجن

تا نفهمی چیه حق

 

حقوق های ساختگی

معیار جدید برا ساخت بشر مطیع

دوپایی که لجنو پذیرفت

نارنجی پوش

حالا سعی اش بر اینه

تا این زمین پاک کنه پاک باشه

حق رو میشه پیدا کرد

به سختی

اگه بگردی

اگه بگردی

لا آشغالا

دنبالش نگردین

  • Ali Amini
۲۹
مرداد
۹۸

 

پشته میزه محاکمه

خیابون شده عاشقش 

مردمم حکم میدن 

لازم نی خودت باشی

غزلو بخون رفتی غزل میشی بینشون

نشونی بهت میدم

نشون به اون نشون

ذوب زیره ظلم

ذوق مرگ زیره سرب

پاشنه بلند پاها ثم

پارچه مشکی خراسون

احزاب تو فکره تجزیه 

پس نوابغ بی سوابق 

دم رو کول اورشلیم

قبله یک مسلمین

دوره از نشاط 

شام آخر شام غریبانه

نقره داغه عیسا

محمدی فقط گل

تهه کلاس تلمباره تجربست

 

مهده پرورشه گرگا

نه فقط یه پستاندار

حاکمیت اینو میخواد

 تو سفت تر از سخت 

به هر گناهی تن دادی

ولی تهش یه توبه سرپایی 

با هزینه کم

جمعو جوره جیرجیرکا

مثه نجفی ان فقط 

وقتی نباشه خورشید ابوعطا میخونن

صیقلی شدن با این متاع

اونا که شل کردن بنده شلوارو 

عن ارو کپه کپه میخورن

سازنده ی افراطی ترین

برند های دنیا ان 

مسخره تر از جعله اسکناس با عکسه رهبری

جمعه صفه بربری شلوغه

جوون فکره اینه دوتومنی رو با چه دوزی رد کنه

یعنی قربونه دغدغه بره تصدقش مصدقی که

کف گرگی زد به اجنبی

 

 

 

نسل بعد از این

پرت تر از حاشیه ها شهره 

و عاشق شهره تو شهره مجازی

جا صد زدن بیا با یه صد بزن 

غافلیم لگد زدیم به این همه گل 

به خاطره پول میشی یه وسیله

تو حبس میپوسی لنگه وثیقه

حالا ببین کدوم به کارت میاد

محمد یا مسیحه

چرا دین یه پل میشه

توسطه لاشی طنزا

حاشیه منسبا

من سوا په رسوام از این همه مبتذل

کنایه منم

 رندانه داخله زندانه پیکار با هویتا جعلی

خانومای خودمختار به ذلت دادن تن

پرسیدن عیب نی تخمارو کشیدن

از افتابگردون

مظنون به ظنو گمان رسوا شد

بردی ابرو از آسمون

 

 

کندی پوست خلقو به اسمه خالق

حسه قانع کننده ایی نداشت 

بلد بود دیده نشه

فورو شد تو شب

طلبی که وصول نمیشه جز با خون

آسایشه خیلیا

زیره تایره ماشینه تو یه شاسی بلنده

مثه یه تانکه دولوله

و گلوله هاش تیکه ها و طعنه هاته

با پرگاری که دستته

داخله این دایره

به قتل میرسی

چالو خاک میکنمت

یه گونیا رو قبرت

اینه عاقبته کسی که بخواد حقیقتو زیره لجن دفن کنه

خواهشه من اینه شما کوتا کنین دستو

بستنی تونو گاز بزنین تا آب نشده 

میدونم خیلیا دلشون میزنه لک

ولی اون بچه تخصی که بستنیشو پرت کرد تو صورته دلقک

شاید قهرمانه کله بازی هاتون اونه

 

 

لازم نی بباره از آسمون سنگ

 

اینا همه از سنگ شدن

 

رنگ آمیزیشون عالی

 

وابسته به دستان

 

خداشونه 

 

 

 

دیو چو بیرون رود

آقا این نمیره بیرون

اگرم رفت یه دیوه دیگه میاد جاش

مثله سرنگ مثله سرنگ

مزه دهنت افتاده رو دستم یه قطره 

الکل و قاطی میکنی با خونه بیگناها

اینجوری بیشتره گیراییش

حمیدم باشی صفتت شیطانیه

ولی همونم نیستی بدتری از یقین به قتل

تو که قدم نمیزنی تو شهر

 اگرم بزنی

هستی راضی از این همه کفخواب

بی خانمان

خانواده گذاشتنش لبه جدول

خیال میکردن کم میکنن از دردش

ولی خب اینجوری بدتر میشد غرق تو اعتیاد

نکن احتیاط 

پا بزار تو محله شک

بکن به همه به خودت به وجودت به خلقتت

به هر چی که میشنوی

هر چی قرارداده

 

 

 

هر چی قرار دادی

با هر کی قرار داری

به هر کی جواب سلام دادی 

یا به اونا که ندادی

دریغ از یه لبخند 

کودکه کوچکه گوشه کوچه

گوششو بریدن

کوششو تلاش کرد تا گوشه همه رو ببره

معذرت

اگه

 لگد شد کفشت

وسطه جمیعت

یا دمخوره کفترا شد 

آویزون از کابلای 

تیره چراغ برق

شیره سماور

چکه چکه جمع شود

وانگهی دریا خونی

تجربه نشون داده قضاوت غلط

میکنه کونه داورو خونی

 

شاید اینم باشه از بی پولی

یا زیاده خواهی

میندازه از نون خوردن

ننم کرده اینو آویزون از گوشم

پاتو نزاری کج

خودم میزنم

بهشت زیره پاش له

برامون نزاشته اختیاری همش جبر

یه بارم که گذاشتیم کج دیدیم

نمیرسیم به مقصد

حالا بیا بزن پسی ننه به من

که بد میچسبه تجربتو چرخه روزگار

 

من من نکنیم یه بارم بگیم ما

میشه آب دله ما یا گوساله ها

یادنت نره پورسانته ما 

از این همه خیراته حقیقت

البته احسانه بگو خدا قبول کنه

دلعلی 

  • Ali Amini
۲۹
مرداد
۹۸

 

میخره بز

میزنه دو

میکنه سه

میوفته چو

چارقدش از سر

میکشه نم

نمیده پس دم

حضرات مرده خور 

قبله گم

عاشق

لی لی بزی لیتو

نخود هر آشیم

ما جزوه بداشیم

مور مور مو به تن

سیخ فرو 

نیمه برهنه مخ

سیاهه پرچم

هر کی یه دست مالیده به مغزش

یکی کردش تهی 

روی صحنه میاره به وجد

نمی ارزه هجو

 

 

دیگری

به تو میگه

 برو سمته مرگ 

تخته سیاه میشه پرچمه تو

رنگی که گرفته مغزت

دست مر ایزاد

با اصل بی میزان

بی فهمو با ایمان

شیوه غلطه

رمقه دنیارو گرفته شیطان

تو میتونی بگی نیست

با فکری که صاحبش تو نیستی

تو این جنگه نا برابر

برده یا اسیر

همش از اون نگو

یه روزم بگو من خوبم تو تقویم

 

 

خمسه خمسه

پنجره رو به خیابونه وال

استریت نمیشه باز

شیش میزنه جوونه چهار ستونشو

باد میبره

کله هفته جنگه روانی 

جستجو هشتگ کلیک

دنیا رادییو اکتیو فردا

یه آرماگدونه 

ولی جی با لی خوش رو کشتی

سرمایه داری ساخته بت براتون

جرعه جرعه

میده به خورد

سرفه سرفه

میری شیمی درمانی

شربه بتادین 

جهته زخمای داخلی

اونایی که خوردیم از دسته خودی

پره لخته خون شدیم از داخل

اینجا

 

 

ایران

اینجا منطقه بی منطقاست

همه خلط هارو قورت میدن دیگه

میچربه زوره پول به خدا

بنزینو بیار

من عطش 

همه پلیسا خوبن

من بدترینم 

اینم بزار لا پروندم

دم بزن از حقیقتی که انکار ناپذیره

بگو دروغ

تو اصل نیستی

حاصله فراشه جهل و باطل

متولد شد مبلغ دینی دزد

از نگاهه تو منکر منم

نه آوازه خوانم نه شهرت طلب

یار بی یار

بده به قبقب رفیق باد 

چون من اینجام

 

 

 

صدای آواره ها زیره آرواره ها

قامت و غم قلم کرد

قابل تحمل نیست

تحمیل کردی به خودت

قابل مصرفی

دنیا خونه تو زالو

میک میک تمومه خون

زیره لجنه روح

گم کردم خودمو لا جسما سرد

کثافت کاری شده افتخار

بزا بدم مدال

به دشمنم 

که هموطنمو کرد دشمنم

دغدغه میله جنسی

چاقی کندی یا اعتیاد لاغری 

سردی یا گرمی

بعده این همه تغییر

تحولات منطقه 

تبعید اجباری

اروپا انتحاری

 

 

حالا درگیره انزوایی

یا عضو یه گروهه جهاده اسلامی

خارج از اسلامی

سیاسیون

 مایه نزارین از ملت

به حد کافی ما آزادیم

نه سر نگونی نه سر تو گونی

درست بشو نی با چماق 

 هر چی که میبره خواب تفرقه 

زیوره ما پایمال تعداده ما بیشتره ولی

کو اتحاد یعنی سفره سفره ها

پهنه

سرمایه دار براش نداره فرقی

تو کم خون تر میشی

اون چربی اضافه

تو استخونی که رسیدی به کارد

  • Ali Amini
۲۹
مرداد
۹۸

 

 

آلبوم اینسترومنتال " هجرت "

ضرباهنگ : تنسر

طراح رویه : Stonedbutterfly

آرتیست مهمان : فهام

به وقت تیر 98

 

دریافت مجموعه اینسترومنتال هجرت از تنسر

 

دریافت‌از‌اینجا📥

 

 

  • Ali Amini
۲۹
مرداد
۹۸

 

رنگارنگی دنیا گونه

یا آفتاب پرستی

چاق تر میشی روز به روز 

بپرسم شغله شریف 

میکنی چاق کارارو

اخه میخوره به چه دردت

پول بعده مرگت 

سخت میشه حملت

بازی تو نمایش

از لاله خون 

علاجه دردا پول نی به این سو قسم

نداره فایده حسرت یا حسد

ستاره نداری حالا میکنی رصد

آرزو میکنی کاش داشتی بال 

تا این راه 

با این بار 

وسواس

 داری با این

 وسوسه

تا برسی به حق

باید پارو بزنی

اسکناس سهمه تو نیس

باش دست به یقه 

حالا وقته نبشه قبره

نقشه منه حاکمه خیابون

بغضه کلانه شب

وسعه نداره مرد

عذره تهمتا به حرومزاده ها

ارزشارو سنجیدن با لباس یا خریدن ارزش با لباس

ارتش ماله ماس چون دیناره بیت المال 

زیره دسته ماست بره بالا دسته راست

سه تا انگشت باز 

انگشترا راز دارن زیره پوستشون

 

همخوان

تو رخ نشون بده

من سربازت میشم

از امروز بگو

نه فردا نه دیشب 

یه کلمه بسمه

امیده تو حبسمه 

تو رخ نشون بده

من تسلیمم بی فلسفه

 

ورس ۲

وقتی تجزیه طلبی

میشی اغذیه قدرا

حرفه من عمل میخواد

حواسا پرته

گلایه نکن از 

فرط گستره ی قلما رو خاک 

تو دنیایی که 

عوضی نمیدونه همه چی داره عوض

عوض میشه حتی رنگه آسمون با چرخش

عقربه ی ساعت

روغنیه صورتا با رنگه چرب

پوست کلفتا نذری میدن

تنو بدنه تو 

بله قلمه تو

 داره سنگینی براشون

میترسن از دستایی که یه قلاب میسازن

چون قلابی ان از بیخ

 گلابی نگی بهشون کفر میشه نعمت

نه مته رو ساقه هام حس نمیشه

این وهمه که تو میترسی من ندارم واهمه

قالب میکنم تهی قالبتون قلبتون که شده از فلز

به عشق

مشت

زدین 

غیرت

یه حقیقت بود که مالیدینش به آلت

حالا آلت دست میشین بدونه نبض

به دورن از دور معلومه که ندیدن نور 

بلعیدن خونه مظلوم

بلدن ببافم برا تنشون از دروغ

تنش ها از دروغ آغاز میشه

برا من بهونه ی اعتراض

به جوخه ی نا عدالتی

علم میکنم من یه جوخه برای جنگ

با استعماره حقیقت 

تو حبس پوسیدن آزاد مردا

بعده مرگشون آزاد راها

حالا برو جلو دل آورانه

باش کمک حاله خودت 

به حاله خودت گریه کن

شاید گریه کنی و این دفعه آب 

آبی بشه از سرخیه خون

 

 

همخوان

تو رخ نشون بده

من سربازت میشم

از امروز بگو

نه فردا نه دیشب 

یه کلمه بسمه

امیده تو حبسمه 

تو رخ نشون بده

من تسلیمم بی فلسفه

 

تو خیلی وقته نشون دادی رخ 

ولی من 

بینایی ام بیمار بود

دادمش به تیمار

از بـنـد ْ بنـدِ وجودم غم 

رخت بست رفت از بنیان

میبینی میریم از دنیا /

چه راحت /

تا که تو باشی /

ندارم غمه فراق من /

میشه داد نظمی جدید /

به دور از اختلاف و کنترل به دست حاکما/

جاییکه نشه ادما خام بشن

با حرفه خوش طعم واسه ذائقه شون /

نکنن خالی شونه /

بشن پشیمون /

  • Ali Amini